بالاخره راه افتادی
سلام پسرم ،سلام قند عسلم
مامانی قربون اون پاهای کوچولوت و اون قدمهای کوچولوت.
عزیزم اگه بدونی چقدر خوشحالم وچقدر ذوق میکنم برای راه رفتنت.
دیروز توی چهارده ماه و یک روزگی ساعت دو بعد از ظهر بالاخره راه رفتی البته قبلا دو سه قدم میرفتی ولی از دیروز وقتی می ایستی تا لبه دیوار یا مبل میری.
دیزوز وقتی راه میرفتی من و بابایی برات دست میزدیم شما هم زود مینشستی و شروع میکردی تند تند دست زدن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی