ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

یک گام دیگر به سوی استقلال

سلام بر مرد کوچک من قربونت برم که هر روز که میگذره مستقل تر میشی و نشون میدی که داری بزرگ میشی حتی دیگه حرف زدنت کامل شده و بعضی موقع ها حرفای جالبی میزنی    ادامه مطلب یادتون نره.........   تقریبا یه هفته ای میشه که وقتی میخوای بری دستشویی خودت کفش میپوشی و میری قبلا وقتی میگفتم کفش بپوش جیغ میزدی که نه من بلد نیستم خودت ببر هر دفعه هم میگفتی من کفش میمیپوشما هفته قبل یه روز کفش پوشیدی و گفتی میخوام بازی کنم هر چی هم گفتم اونجا جای بازی نیست گوش نکردی ولی خوب شد چون از همون روز هر دفعه که میخواستی بری دستشویی میگفتی خودم میرما وقتی هم کارت تموم میشه حتما باید دستت رو بشوری خودت آب و باز میکنی دستتو...
24 بهمن 1391

شیرین زبونیات تا دوسالگی

سلام طوطی شیرین زبونم دو هفته میشه که سرما خوردی و شدیدا بهانه گیر شدی یه روز صبح که از خواب بیدار شدی گفتم مامانی بیا صبحونه بخور گفتی: میمیخورم مریضم .گفتم خدا نکنه چرا مریضی گفتی : سما خودم .(سرما خوردم) هفته قبل بردمت دکتر که بعد از خوردن دارو بدتر شدی و تازه دوروزه که یه کمی حالت بهتره ولی اصلا غذا نمیخوری و شدیدا بهونه میگیری صبح که بیدار میشی تا ظهر که بابا بیاد همش میگی بغلم کن و بی دلیل گریه میکنی و منم اصلا به کارم نمیرسم.بابا که میاد یه کمی مشغول میشی ولی دوباره دم عصر تا موقع خواب همش گریه میکنی واقعا بعضی مواقع دیگه کم میارم. ابوالفضل جونم با همه این بهونه گیریات این روزا  کلی شیرین زبونی میکنی و بعضی مواقع کلماتی ب...
12 دی 1391

دایره لغات ابوالفضل تا 19 ماهگی

سلام  پسر شیرین زبونم عزیز مامان اینروزا مثل یه طوطی سخنگو هر چی میشنوی تکرار میکنی و هروز کلمات جدیدتری یاد میگیری و مامانی رو ذوق زده میکنی . قربونت برم پسر باهوشم. واما دایره لغاتت تا 19 ماهگی: ادامه مطلب فراموش نشه......   مامان ، بابا .وقتی چیزی بخوای خودتو لوس میکنی و با احساس میگی بابایی،مامایی عمه که باز وقتی چیزی از عمه ها بخوای میگی عمه ایی. عمی (عمو)--- دایی (دایی ،چایی)--- آلی (خاله)--- نانا (دخترعمو نازنین)--- دیدو (گردو)--- سزی (سبزی)-- اذا (غذا)--- دلام (سلام)--- رانی (رانی و دلستر وقتی یادت میره میگی نینا) لیلید (کلید)--- بیا --- بده --- آش --- بازی (وقتی میخای در ظرفی رو برات باز کنم)--...
22 خرداد 1391
1