ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

گذشتن از یه مرحله سخت

1391/8/17 17:09
نویسنده : مامانش
3,321 بازدید
اشتراک گذاری

سلام همه دنیای من

خیلی وقته که برات ننوشتم.یه هفته از عید قربان تا غدیر کامپیوترمون خراب شده بود و نتونستم اعیاد رو به دوستامون تبریک بگم.

عزیزدلم فقط ٤ روز دیگه مونده تا تولد دو سالگیت .میبینی چقدر زود میگذره .

از ١٥ مهر که تو پست قبل برات نوشتم سعی کردم دفعات شیر خوردنت و کم کنم تا هفته قبل روز پنجشنبه ١١ آبان که تصمیم گرفتم دیگه این پروژه سخت رو تمومش کنیم و  امروز ٧ روزه که شیر خوردنو ترک کردی.(تو یه پست جریان این پروژه رو برات میذارم).البته اینم بگم که خدارو شکر خیلی راحت با این مساله کنار اومدی و اصلا اذیت نشدی.

چون از بچگی عادت کرده بودی وقتی میشینم پای کامپیوتر شیر بخوری مجبور بودم وقتی بیداری اصلا نیام سمت کامپیوتر چون این آخرا دیگه یاد گرفته بودی میومدی کامپیوترو روشن میکردی دست منو میگرفتی میگفتی مامان کامینر روشن یعنی بشینم شیرت بدم.البته همچنان مجبورم کمتر بشینم پای کامپیوتر .ناراحت

گل مامان دقیقا یک سال و یازده ماه و بیست روز شیر خوردی.ماچ

حرف زیاد دارم ولی انشالله تو یه وقت دیگه مینویسم .از شیرن زبونیات،شیطونیات،....

شب عید غدیر هم بله برون عمه کوچیکه بود.تشویق

 

استر و مردخای

 دوستتتتتتتتت دارم داداشیچشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان فرنيا
20 آبان 91 8:55
سلام افرين به اين گل پسر ديگه واسه خودش اقا شده به مامان بگو من ديگه خيلي بزرگ شدم شير فقط با ليوان ميخورم


سلام
بله بزرگ شدم ولی شیر دوست ندارم خاله جون.
مامان فرنيا
20 آبان 91 8:56
عزيز دلم تولدت هم مبارك مامان نگفته امسال واست تولد ميگيره يا نه؟


یه تولد خودمونی آخه پارسال خیلی اذیت شد.
فهیمه
20 آبان 91 16:18
سلام عزیزم
شرمنده م بابت کمرنگی هام ولی دیگه گودرم رو درست کردم و انشالا اگه درست کار کنه از این به بعد از آپ دوستان غیر بلاگفائی هم باخبر میشم و می تونم همیشه به موقع بهتون سر بزنم
فک کنم فردا تولد وروجک خونه تونه درسته؟
هزار هزار بار تبریک میگم و براش بهترینها رو آرزو می کنم
120 ساله بشه الهی
ضمنا" مردتر شدن، بزرگتر شدن و جدا شدن از شیر مامان رو هم بهش تبریک میگم
.


راستی : عمه کوچیکه مبارکه




>ممنونم بابت نظر پر مهرت و تبریکات
زهره مامان آریان
22 آبان 91 14:02
به به چه عجب.بعد یه غیبت صغری دوباره چشممون به جمال آقا ابوالفضل روشن شد.
خدا رو شکر که زیاد اذیت نشدی و این مرحله مهم و سخت رو پشت سر گذاشتین.

غیبتمون که موجه بود .خدارو شکر زیاد اذیت نشد.
نازنین زهرا
2 آذر 91 3:41
سلام دوست عزیز
شما رو لینک کردم....
من مامان زهرا هستم
به خونه ی ما سر بزنید و یه چایی هم بخورید...


چشم خاله میایم پیشتون .
مامان ریحان عسلی
7 آذر 91 8:58
سلام
به به تبریک میگم این موفقیت بزرگو


خیلی ممنون خاله جون.
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
8 آذر 91 8:02
اول اینکه با تاخیر تولدت دوسالگی گل پسر خوشگلمون مبارک. دوم اینکه پروژه از شیر گرفتن هم مبارک باشه. گل آقای ما دیگه واسه خودش مردی شده. آفرین خاله جون

ممنوم بله دیگه حسابی آقا شده.