ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

پیشرفت های ابوالفضل

1390/12/8 13:16
نویسنده : مامانش
1,078 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرین زبونم  شکلکهای جالب و متنوع آروین

قربونت برم که روز بهروز شیرین تر و خوش زبون تر میشی.

این روزا مثل یه طوطی سخنگو هر چی ما میگیم شما هم تکرار میکنی و مثل یه جوجه هم دنبالمون آخه دیگه حسابی تو راه رفتن حرفه ای شدی.ziba

اعضای بدنتو میشناسی وقتی میگم چشمت کو:چشماتو میبندی

 

 نفسم،همه کسم

ادامه مطلب یادتون نره.........

 

دماغت کو:با بینیت صدا در میاری

دهنت کو :دهنتو باز میکنی

زبونت کو :زبونتو نشون میدی

دستت کو :دوتا دستاتو میاری بالا و دست میزنی

وقتی میگم پیشی چی میگه:به حالت کشیده میگی موووووووووو    م رو با ضمه میگی وقتی هم که گربه میبینی سریع صداشو درمیاری.زیبا

مامانی،بابایی،دایی (که بعضی موقع ها میگی دادی)،آبه(بعضی موقع ها میگی آبده که من فکر میکنم منظورت همون آب بده باشه)،به عمه و عمو هم میگی عم،ناننی(دختر عمو نازنین)،بیا(بیلا)، بگیر(ب ییر)

روز شنبه داشت برف میبارید رفتیم پشت پنجره گفتم ابوالفضل ببین برف میباره که تو هم گفتی  بف

وقتی میخوای در چیزی رو باز کنی یا وقتی میخوای در یخچالو باز کنی میگی با

وقتی وضو میگیرم میای پیشم و موقعی که مسح پا میکشم میشینی و دستت رو میکشی رو پاهات و میری یه مهر از زیر مبل که خودت همیشه میزاری اونجا برمیداری و نماز میخونی

یه هفته بود بابایی رفته بود یه سفر کاری من و تو سه روز موندیم خونمون و چند روزم رفتیم خونه مامانی

امروز صبح اومدیم خونه و بابایی هم شب میاد.ازبس بابایی شدی همش صداش میزدی یا تلفنو بر میداشتی و میگفتی بابایی. تا صدای زنگ در میومد میگفتی بابا.خلاصه که این یه هفته همش تو خونه گشتی و گفتی بابا.دو روزم هست که یه کم سر ماخوردی و اصلا حوصله نداری . دکتر بردمت

 ولی داروهاتو نمیخوری شربتو باکلی گریه میریزم ته گلوت ولی نگه میداری تودهنت و تا ولت میکنم میریزی بیرون .انشالله که زود زود خوب بشی و دوباره شیطونیاتو شروع کنی.  شکلکهای جالب و متنوع آروین

گل پسر من

گیلاس مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نیایش
8 اسفند 90 20:52
سلام
ما شا الله گل پسری داره برای خودش مردی میشه معلومه خیلی باهوشه خدا حفظش کنه


ممنون خاله نظر لطفتونه
زهره مامان آریان جون
10 اسفند 90 23:56
نازی گل پسری. آریانم داروهاشو نمیخوره یا نخورده بالا میاره
خاله زری
11 اسفند 90 19:13
سلام خاله قربونت برم که اینقدر شیرین و خوشمزه هستی
خاله جون با مامان همکاری کن تا زودتر خوب بشی حتما مامانی کلی از کارهای عیدش هم مونده
راستی مامانی یک عکس هم از لباسهای عید گل پسری بگذارید


سلام خاله جون کلی که چه عرض کنم میشه گفت همه کارام مونده.
چشم در اولین فرصت عکس لباساشو هم میزارم.
ماماني
12 اسفند 90 12:30
ماشا...به اين گل پسر....
مامان نسترن
20 اسفند 90 17:15
سلام دوست خوبم. تولد پسری رو به ساده ترین شکل گرفتم خوشحال میشم شمام تشریف بیارین


حتما میام پیشتون