ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

ابوالفضل و کمک به بابایی در تمیز کردن کولر

1391/4/8 9:11
نویسنده : مامانش
1,881 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسمشکلک های محدثه جون

گل من تقریبا یک ماه پیش بود که دیدیم دیگه هوا گرم شده  یه روز جمعه بود که بابایی گفت برم کولر و تمیز کنم که شما هم جلوتر از بابا کفشاتو گرفتی دستتو رفتی درو باز کردی.

صدات همش از تو کانال کولر میومد تقریبا نیم ساعتی گذشته بود که دیدم بابایی آوردت پایین و گفت که اذیت میکنی و نمیذاری کارشو بکنه.منم وقتی خواستم بگیرمت نیومدی بغلم و جیغ زدی که به بابا گفتم ببرش خودم میام میارمش.

وقتی اومدم بالا دیدم بله آقا ابوالفضل عاشق آب همون یه ذره آبم غنیمت دونسته و کلی آب بازی کرده و سر تا پا خیس و گلی شده.

ابوالفضل و تعمیر کولر

بقیش تو ادامه مطلب یادتون نره.........

ببینید چقدر به بابایی کمک کردمخنده

ابوالفضل و تعمیر کولر

ابوالفضل و تعمیر کولر

ابوالفضل و تعمیر کولر

ابوالفضل و تعمیر کولر

ابوالفضل و تعمیر کولر

ابوالفضل و تعمیر کولر

ابوالفضل و تعمیر کولر

وقتی میخواستم ببرمت پایین نمیومدی منم مجبور شدم کارمو ول کنم و بمونم پیشت تا بابا کارش تموم بشه

ابوالفضل و تعمیر کولر

دیروز تولد یکسالگی پسر عمه محمد متین بود وقتی از خونه عمه برگشتیم ازبس خسته بودی ساعت نه و نیم خوابیدی.امروز ساعت 6 بابایی داشت میرفت بیدار شدی و بابا رو صدا کردی .بابایی هم بوست کرد و رفت .خوبیش این بود که مامانی یه پست برات گذاشت.خجالتاز وقتی هم بیدار شدی غذا میخوای همش منو میبری سر یخچال و میگی عذا هر چی هم بهت میدم فقط قابلمه نشونم میدی و میگی عذا

پ.ن:تقریبا یه هفته میشه که تو خونه دیگه آزادی و مای بیبی نمیشی روزای اول از بس بردمت دستشویی کمر درد گرفته بودم و شما هم  اصلا همکاری نمیکردی کلافهمنتظرولی بعد از یکی دو روز دیگه یاد گرفتی.هر دفعه که ...میکردی میگفتم آفرین که خودت سریع میگفتی عدل(از بس بهت گفتیم عسل  خودتم یاد گرفتی)به بابایی هم میگفتم برای ابوالفضل دست بزن.الانم هر دفعه خودت بابا رو صدا میزنی یعنی برام دست بزن.تشویقآفرین عسلم.

پ.ن2:الان ساعت هشت و نیمه.از بس گفتی عذا مجبور شدم برات از پلو دیشب گرم کنم .تازه غذاتو بدون ماست نمیخوری و تا پلو رو گذاشتم جلوت گفتی ماست...

تا حالا دیده بودین کسی ساعت هفت صبح پلو و ماست بخورهمتفکر

 اینم جند تا عکس داغ از امروز صبح

ابوالفضل و صبحانه

صبحانه پلو ماست

اینجوری که به پات نگاه میکنی معلومه یه نقشه ای تو سرته

ابوالفضل شیطون

خندهقهقهه

ای شیطون

فکر نکنید تو این ظرف غذاشو دادم خودش ریخته تو ماهی تابه تازه میخواست بریزه تو زودپز نیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان ریحان عسلی
8 تیر 91 18:05
سلام
آفرین به گیلاس مامان که به بابایش کمک میکنه
خوش به حالتون دغدغه ی فعلی من هم از پوشک گرفتن ریحانه ست شیر می خوره یا از شیرم گرفتیدش
عکس داغتون هم که گل پسری کچل شدن
صبحونه تون هم نوش جونتون
خصوصی


کلی کمکمون میکنه.
نه خاله فعلا برای از شیر گرفتن زوده .
تو پست قبلی کچل بود دیگه....
ممنون خاله.
خاله زری
8 تیر 91 20:17
سلام خاله جون وای عاشق عکس اولی ات شدم چقدر موهات ناز بود
دستت درد نکنه که به بابایی کمک میکنی دیگه مرد شدی عزیزم
اتفاقا مامانی تعجب کردم چرا توی این ظرف غدا ریختید ماشااله گل پسری فقط کارتون را زیاد میکنه
اگه میشه این دفعه دیگه موش را کوتاه نکنید خیلی حیفه


بله دیگه مرد شده و کارای مردونه میکنه.
دوست داره تو ظرف بزرگ غذا بخوره همیشه غذاشو خالی میکنه تو قابلمه...
اتفاقا منم خیلی دلم نبود موهاش کوتاه بشه آخه تازه بلند شده بود ...
الهه مامان روشا جون
8 تیر 91 22:45
جونم عزیزم قربون اون کار کردنت ببشم.مقع غذا خوردنم خییلی با مزه میی به خصوصص اون پاهات
الهه مامان روشا جون
8 تیر 91 22:45
مامانی خصوصی داری
مامان ریحان عسلی
9 تیر 91 2:16
خصوصی
مامان امیر علی
9 تیر 91 11:56
ایول عجب ابولفضلی .خیلی نازه موهاشم که بوره
بیا خصوصی


بله خاله جون بوره.
مامان امیر علی
9 تیر 91 21:47
کو موهات گیلاسی؟


کچلش کردیم موهاش پر پشت بشه .
مامان امیر علی
9 تیر 91 21:48
تو ماهیتابه؟تو زود پز.
بابا تو دیگه کی هسی


نمیدو نم چرا دو ست داره تو ظرف بزرگ غذا بخوره...
ملی مامان میکاییل
10 تیر 91 8:12
قوربونه این مهندس کوچولو


ممنون خاله.
مامان فرنيا
10 تیر 91 10:30
واي عزيزم فداي ان اشكات
ماشالله خودش غذا ميخوره يا شما هنوز بهش غذا ميديد؟
هنوز واسه از پوشك گرفتن زود نيست؟


اصلا نمیذاره به غذاش دست بزنم ولی سعی میکنم تو خوردن غذاهای آبکی مثل آبگوشت و سوپ کمکش کنم.
زیاد بهش سخت نمیگیرم ولی چون هوا گرم شده سعی میکنم کمتر پوشکش کنم.
مامان امیرعلی
10 تیر 91 11:19
لینک شدی عزیزم


ممنون خاله جون.
مامان امیر علی
11 تیر 91 6:55
این گیلاس هم که هنوز مشغول تمیز کردنه کولره.


خوب چیکار کنه مگه این گرد و خاک اجازه تمیزی میده...
مامان امیر علی
11 تیر 91 6:56
پس کو این پُسته جدیدت خاله


پست جدیدم میزارم خاله...
مامان فرنيا
11 تیر 91 12:56
راستي چرا بچه ها اينقدر به اب علاقمندند؟ حتي اگه به اندازه خيسي زمين باشه؟


نمیدونم والا.
مامان ریحان عسلی
12 تیر 91 13:52
سلام خصوصی
مامان نیایش
12 تیر 91 20:13
به به پسری مردی شده برای خودش ما شا الله چه قدر کمک میکنه آفرین ایشالا سالم باشی همیشه چه جوری غذا می خوره وای تازه می خواسته تو زودپز بخوره باز خوبه توی ماهیتابه دادی بهش
مرسی پیش ما اومدی
راستی نیایش تو مسابقه نی نی خانه دار شرکت کرده اگه تونستی بهش رای بدی اینجاست:http://sheklak_mohammad.niniweblog.com/cat102.php

ممنون خاله.دوست داره همیشه تو ظرف بزرگ غذا بخوره...

مامان گیسو جون
13 تیر 91 0:24
سلام عزیزم خوبی ؟
قربون این عزیزم برم من با این کار کردنش خسته نباشی ابوالفضل نازم


ممنون خاله .
زهره مامان آریان
14 تیر 91 3:13
خسته نباشی.کولر حسابی تمیز شد.دستت درد نکنه.
امان از آب بازی شما.


واقعا.فکر کنم همه بچه ها عاشق آب بازی باشن...
مامان نیایش
14 تیر 91 12:24
عیدتون مبارک التماس دعا


عید شما هم مبارک.
زهره مامان آریان
17 تیر 91 2:01