واکسن 18 ماهگی
سلام نقل مامانی
بالاخره واکسن هجده ماهگی رو با پنج روز تاخیر زدی و انشالله تا وقتی بخوای بری مدرسه دیگه واکسن نداری.
ادامه مطلب فراموش نشه.....
روز یکشنبه برای واکسن زدن باهم رفتیم مرکز بهداشت ولی گفتن روزای سه شنبه واکسن میزنن ما هم تو اون گرما برگشتیم خونه.
روز سه شنبه (26/2/91) دوباره رفتیم تا واکسن بزنیم قبل از واکسن زدن بهت گفتم ابوالفضل آمپول زدی گریه نکنی تو هم گفتی نه.قربون پسر قوی خودم برم که دیگه بزرگ شده.بعد آستینتو دادم بالا که تو هم دستت رو آماده نگهداشته بودی موقعی هم که واکسناتو زدی یه کم گریه کردی و زود آروم شدی(به هر دوتا دستاتم واکسن زد)
وقتی رسیدیم خونه همه اسباب بازیهاتو ریختی زمین و تا وقتی بابایی بیاد بازی کردی.
موقع نهار خوردن گفتم ابوالفضل به بابا گفتی آمپول زدی آخه بابا یادش نبود ما اون روز رفتیم برا واکسن زدن و من وتوهم برای اولین بار تنها رفته بودیم البته خاله هم با ما اومد.
بابایی یه نگاه به ابوالفضل انداخت که مشغول به هم ریختن سفره بود گفت مگه رفتین؟ من گفتم آره دیگه. بابا دوباره گفت نه نرفتین...... پس چرا گریه نمیکنه؟(از بس قبلش من نگران بودم و همش به بابایی میگفتم میگن واکسن هجده ماهگی سخته)
بابایی ازت پرسید ابوالفضل رفتی واکسن زدی؟
ابوالفضل که سرش تو قابلمه غذا بود گفت :نه......!!!!
بابایی :دیدی نرفتین...
ابوالفضل :نه.......!!!!
حالا من غش کرده بودم از خنده بابا هم همش میگفت دیدی نرفتین ...من میگفتم آره.... ابوالفضلم میگفت نه(نه رو با یه لحن خاصی میگه و سرش رو هم میبره بالا)
آخرش جای آمپولا رو نشون بابا دادیم تا باور کرد که پسرم واکسن زده
بعدازظهر ساعت ٤ تا ٧ خوابیدی و خدا روشکر اذیت نمیکردی شب هم خوب خوابیدی فقط تو که حسابی تو خواب غلت میزدنی نمیتونستی تکون بخوری .
صبح که بیدار شدی دیدم دست چپت رو تکون نمیدی نگاه کردم دیدم تا آرنجت ورم کرده و قرمز شده .
هرموقعم که دستت جایی میخورد درد میکرد ولی در کل خدارو شکر زیاد اذیت نشدی و اونقدر که من فکر میکردم سخت نبود این پست رو روز چهارشنبه میخواستم بزارم که نشد آخه چهارشنبه شام رفتیم خونه عمه و پنجشنبه هم جشن تکلیف خاله زینب بود.جمعه هم شام خونه عمه معصومه بودیم.
دو سه روزی هم بعد از واکسن زدن مریض بودی و به قول دایی جون جیریک نای نای شده بودی که خدا رو شکر از دیروز بهتر شدی.
چهارشنبه (27/2/91)برای اولین با آروم نشستی تو بغلم و من همه ناخناتو گرفتم.قبل از این همیشه وقتی خواب بودی برات ناخن میگرفتم.
قربون پسر قوی خودم برم که بزرگ شده و دیگه مرد شده .