اولین ماه رمضان با ابوالفضل جونم
ساعت یک نیمه شبه
ابوالفضل و باباش خوابیدن.
بابایی چند شبه بعد از افطار با عمو و حاجی تا سحر میرفتن گندم چیدن به خاطر همین بابایی حسابی
خسته شده بود ودر حال فیلم نگاه کرن خوابش برده بود.
باباجون خسته نباشیییییییییییییییییی
امسال اولین سالی که سه نفری سر سفره افطار میشینیم .
ابوالفضل جونم دیشب برای سحری هم بیدار شده بود.
راستی امروز ابوالفضل یاد گرفته خودشو رو زمین میکشه قبل از این وقتی میخواست طرف چیزی بره قل
میخورد ومیرفت.
قربونت برم گیلاس مامان دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارم
ابوالفضل بیدار شد تا بعد....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی