ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

داستان پري دريايي

1390/4/26 1:18
نویسنده : مامانش
1,515 بازدید
اشتراک گذاری

[تصویر: yi5ut0obstvhz8p9uskk.jpg]


روزي روزگاري در سرزمين زير
دريايي كوچك به نام آريل زندگي مي
كرد . آريل هر روز درباره ي دنياي
بالاي دريا فكر مي كرد و حسرت مي
خورد و با خود مي گفت : اي كاش به
جاي پر ي دريايي من هم يك انسان
بودم . پدر آريل كه شاه تريتون
نام داشت خبر دار شد كه آريل بدون
اجازه روي سطح آب شنا كرده است .
با وجود اينكه اين كار قبلا ممنوع
شده بود شاه به مشاور دربار
خرچنگ سباستين دستور داد : مواظب
آريل باش . او اجازه ندارد كه به
هيچ انساني نزديك شود !


[تصویر: ts5p7w6k9ds0in88mu47.jpg]

اما
سباستين نتوانست مانع آريل شود . تا اين كه يك روز آريل خود را به يك كشتي در حال
حركت رساند . درون كشتي شاهزاده اي به نام اريك نظر آريل را به خود جلب كرد و
همچنان كه آريل از دور مراقب وي بود طوفان شديدي در گرفت و آريل ديد كه شاهزاده
اريك از كشتي به بيرون پرتاب شد . آريل بهت زده فرياد كشيد : الان نجاتش مي دهم
آريل شاهزاده را از لا به لاي امواج پيدا كرد و او را سالم بيرون كشيد .

[تصویر: 7qttyzobnieyzj77aspj.jpg]

و قبل از اينكه اريك به هوش بيايد
آواز بسيار زيبايي برايش خواند .
مدتي بعد از بازگشت آريل به سر
زمين زير دريا اريك صداي زيباي
آريل را در روياهاي خود به خاطر
آورد . از طرفي شاه تريتون هم بار
ديگر متوجه نافرماني آريل شد . با
عصبانيت فرياد زد : مگر من به تو
نگفته بودم از انسان ها دوري كن !

[تصویر: cbvqjyjv82po28c0ub3.jpg]

آريل پاسخ داد : اما پدر من فقط
مي خواستم به او كمك كنم ! آريل
مي خواست كه دوباره شاهزاده را
ببيند به همين خاطر روز بعد نزد
جادوگر بدجنس در يا به نام ارسولا
رفت . ارسولا قول داد كه آريل را
به شكل انسان درآورد و در ازاي آن
به آريل گفت : بايد صدايت را به
من بدهي و اگر شاهزاده مورد
نظرت تا سه روز به تو اظهار علاقه
نكند صداي تو مال من خواهد شد .

[تصویر: tmlq3erjhouzk7f68jv.jpg]

آريل با خواسته ارسولا موافقت كرد
و صدايش را به او داد . آريل فورا
پس از قبول شرايط ارسولا پاهايي
شبيه انسان پيدا كرد و ديگر
نتوانست شنا كند . سباستين و
فلاندر به او كمك كردند تا خود را
به ساحل برساند . وقتي شاهزاده
اريك آريل را در ساحل ديد نمي
دانست كه او چه كسي است و چه نام
دارد . بنابراين از او پرسيد تو
نمي تواني صحبت كني ؟! پس بگذار
تا كمكت كنم .

[تصویر: l6jvp0l44oxgan9o5ub.jpg]

من تو را به قصر خود خواهم برد .
در دومين روز ديدار آريل ،
شاهزاده اريك وي را براي بازديد
از قلمرو پادشاهي خود به گردش برد
. آنها روي درياچه مشغول قايق
سواري در فضايي خيال انگيز بودند
اما قبل از اينكه اريك بتواند به
آريل اظهار علاقه كند مارماهي هاي
بدجنس ارسولا قايق را واژگون
كردند .

[تصویر: 9bpf34hdgmi44uftkpe.jpg]

ارسولا ميدانست كه اين مشكل فقط
به دست خودش حل خواهد شد .
بنابراين خودش را به شكل دختر
زيبايي به نام ونسا در آرود و
صداي آريل را هم به همان شكل درون
صدفي جا سازي كرد و بر گردنش
آويخت . به محض اينكه اريك آن
صداي آشنا را شنيد مبهوت و از
خودبي

خودشد و قبول كرد كه همان روز روي
عرشه كشتي با ونسا ازدواج كند .

[تصویر: wf40cy1dnempsl1tw0.jpg]

يك فوك آبي به نام اسكاتل كه از دوستان آريل
بود تصميم گرفت كه حفه ي ارسولا
را بر ملا كند . او به همراه
گروهي از پرندگان و جانوران مختلف
دريايي به قصد متوقف كردن مراسم
عروسي به سوي كشتي حركت كردند .
آنها با هم درگير شدند و در اين
ميان گردنبند ونسا از گردنش پاره
شد .

[تصویر: a4wrt5mxlw14mk13e96.jpg]

بدين وسيله اريك از طلسم جادوگر آزاد شد و
آريل نيز صداي خود را باز يافت و
حالا او مي توانست به اريك بگويد
كه واقعا چه كسي است . اما درست
همان موقع آفتاب غروب كرد آريل به
شكل پري دريايي در آمد . جادوگر
دريا ظاهر شد و آريل را به زور از
روي عرشه كشتي گرفت و به زير آبها
فرو برد .

[تصویر: odsw0cot2218z9mrj759.jpg]

اريك ارسولا را دنبال كرد و با
تمام توان جسمي و ذهني خود
باارسولا جنگيد و بالاخره او را
نابود كرد و آريل نزد پدرش به
سرزمين زير دريا بازگشت ولي او
بسيار غمگين بود چوناو و شاهزاده
مورد علاقه اش ديگر نمي توانستند
هيچ وقت با هم باشند . حتي شاه
تريتون هم متوجه شد كه آريل تا چه
حد غمگين است و از سباستين پرسيد
آريل واقعا به شاهزاده علاقه مند
است . اينطور نيست ؟!

[تصویر: lx5ox5lpjr5ie1j9uae.jpg]

و سباستين سرش را به علامت تاييد
تكان داد و آنگاه شاه تريتون
فهميد كه چكار بايد بكند . پادشاه
دريا عصاي سه شاخه ي خود را تكان
داد و آريل مجددا به انسان تبديل
شد و خيلي زود مراسم مجلل عروسي
روي عرشه كشتي برگزار شد . آريل
با دوستان زير دريا خداحافظي كرد
. او و شاهزاده براي هميشه در
كنار هم زندگي كردند و آرزوي پري
كوچك سرانجام به حقيقت پيوست .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

النا
24 اسفند 90 20:34
قشنگ بود ممنون
ارشیا خان
5 فروردین 91 1:52
سلام داداشی . خیلی خوش تیپی .دوست میسی باهام ؟ آی قربونت دمت گرم