6ساعت دیگه تا تولد گیلاسم
سلام عسلم،سلام گل مامان
نفسم فقط شش ساعت دیگه مونده تا تولدت
عزیزم یه سال گذشت یه سال پر از خنده و شادی وشیرینی ،یه سال پر از دلواپسی و نگرانی،یه سال با همه شب بیداری ها و ....
خوشا اون لحظه هایی که خونمون پر میشه از صدای خنده تو و من و بابا سرمست و خندان از خندیدن تو
و چه لحظه هایی که با دیدن اولین های تو قلب ما پر میشه از شادی........
ادامه مطلب یادتون نره..........
خوشا اون لحظه هایی که خونمون پر میشه از صدای خنده تو و من و بابا سرمست و خندان از خندیدن تو
و چه لحظه هایی که با دیدن اولین های تو قلب ما پر میشه از شادی
یادش بخیر شب بیداری هامون ،چه شبایی که نخوابیدم که نکنه وقتی تب داری تبت بره بالا و تاصبح دستم رو پیشونیت بوده یا اینکه نکنه تو سرما پتو از روت کنار بره و سردت بشه
یه سال پیش بیستم آبان هنوز بیست و سه روز مونده بود به اومدن تو ومنم اصلا انتظار نداشتم تو به این زودی بخوای بیای پیشمون صبح مجبور شدم برم بیمارستان که دکترم گفت وقتشه ولی تا فردا صبرکن منم که در حال شوک بودم رفتیم خونه مامانی تاشب چند بار رفتیم بیمارستان و برگشتیم تا بالاخره من ساعت ٢ نیمه شب بستری شدم و تو دردونه ساعت پنج و نیم صبح روز جمعه ٢١ آبان با وزن دو کیلو و نهصد گرم قدم رنجه کردین و من چقدر خوشحال بودم از دیدن تو
یادش بخیر لحظه دیدار که چه شیرین بود دیدن روی ماهت و شنیدن اولین صدای گریه تو که ناخودآگاه اشکم سرازیر شد
یادش بخیر اولین باری که تو رو بغلم گرفتم تو صورت ناز و معصوم تو زل زدم وشکر کردم خدا رو که کوچولوی سالم و ناز به ما داده
چه روزای سختی بوذ چند روز اول تولدت که تو بیمارستان بستری شدی
چه لحظه هایی که تو رو برای گرفتن آزمایش می بردن و تا سوزن رو تو بدن ظریفت فرو می کردن صدای گریه تو پر میشد تو بخش نوزادان و منم پابه پای تو گریه میکردم
چه شبای سختی بود شبایی که تو بیمارستان تا صبح روی یه صندلی پیش تو می نشستم و زل میزدم تو صورتت و هزازان بار خدا رو شکر میکردم و سلامتی تو رو از خدا می خواستم و چه طولانی بود اون شبها
یادش بخیر گریه های یواشکی من تو بیمارستان ودردو دل هایی که با مادرای دیگه میکردیم و دعا می کردیم زودتر مرخص بشیم
بعد از چهار روز دعا کردن و خدا خدا کردن روز عید غدیر مرخص شدیم و اومدیم خونمون و من بعد از چند روز با خیال آسوده خوابیدم
نفسم تو اومدی با اومدنت دنیای ما یه رنگ دیگه گرفت و با اومدنت تو یه روز سرد پاییزی گرمی رو به خونمون آوردی
عزیزم،نفسم ،همه کسم جون من به جون تو بستس
عاشقانه دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارم
تولدت مبارک