شیرین زبونیات تا دوسالگی
سلام طوطی شیرین زبونم
دو هفته میشه که سرما خوردی و شدیدا بهانه گیر شدی یه روز صبح که از خواب بیدار شدی گفتم مامانی بیا صبحونه بخور گفتی:میمیخورم مریضم .گفتم خدا نکنه چرا مریضی گفتی :سما خودم.(سرما خوردم)
هفته قبل بردمت دکتر که بعد از خوردن دارو بدتر شدی و تازه دوروزه که یه کمی حالت بهتره ولی اصلا غذا نمیخوری و شدیدا بهونه میگیری صبح که بیدار میشی تا ظهر که بابا بیاد همش میگی بغلم کن و بی دلیل گریه میکنی و منم اصلا به کارم نمیرسم.بابا که میاد یه کمی مشغول میشی ولی دوباره دم عصر تا موقع خواب همش گریه میکنی واقعا بعضی مواقع دیگه کم میارم.
ابوالفضل جونم با همه این بهونه گیریات این روزا کلی شیرین زبونی میکنی و بعضی مواقع کلماتی به کار میبری که واقعا جالبه و من و بابایی هم کلی ذوق میکنیم.
چند ماهی میشه که تقریبا دیگه کامل حرف میزنی بعضی کلمه ها که گفتنش برات سخته کلمه های جالبی براشون جایگزین میکنی.
اینم گیلاس سر ماخورده منکه وقتی من نماز میخوندم خودش خوابش برده
ادامه مطلب یادتون نره.........
وقتی هم من بگم ابوالفضل خوبی میگی:خوبم،خوبی؟بابا خوبه؟
هر وقت چیزی بدم بخوری ظرفشو میاری میدی دستم و میگی:خوردم ممنون.
وقتی هم که غذاتو میخوری و از سر سفره بلند میشی میگی ممنون.
کلا عادتته که از همه تشکر کنی مثلا رفتیم دکتر کلی هم گریه کردی ولی باز موقع اومدن به دکتر میگی ممنون و براش بوس میفرستی.
یا وقتی سوار تاکسی بشیم همیشه باید خودت کرایه بدی میگی عمو به اما(بفرما)موقع پیاده شدنم میگی ممنون
یه روز داشتیم باهم بازی میکردیم یه دفعه گرفتی از لپم گفتی بوپولی(تپلی)من که هیچوقت به تو نگفته بودم تپلی نمیدونم از کجا یاد گرفتی منم کلی ذوق کردم.
وقتی کارم داشته باشی صدام میزنی :مامان جان،مامان قشندم،مامان بوپولی
صبح وقتی زودتر از من بیدار شی میگی:مامان بوپولی بیدار شو.
هر موقع کار بدی انجام میدی دستمو میگیرم بالا میگم بزنمت میای صورتتو میچسبونی به دستم میگی : نه ناز
توهم یاد گرفتی ما هر موقع به حرفت گوش ندیم دستتو میگیری بالا میگی بزنم من تا حالا نزدمت ولی تو همچین کشیده ای میزنی که جیغمون درمیاد و میگی گریه تن. بعد سریع میای ناز میکنی و میگی : نازی دوستیم دوستیم گریه نتن.گریه نتن عزیزم.
چند روز پیش یادم نیست چه کاری کرده بودی که گفتم دعوات کنم میگی:خوشدلم دعوا نتن(خوشگلم دعوا نکن)
برای خودت خیلی قشنگ لالایی میخونی.
لا لا گلم باشید بمونی مونسم باشید.عمو داره ،دایی داره،عمه داره،نازنین داره،مامان جون داره،حاج آقا داره،...
برام لی لی حوضک میگی .کف دستم میگی لیلی حوضک گنجشک آمد اب بخوره.به انگشتام و یکی یکی میبندی و میگی گرفتش، کشتش ،مال من کو؟ سبده .بعد دستمو باز میکنی و میگی جوجه پرکرد.
هر چیزی که شبی شیپور باشه یا کتابتو لوله میکنی و میگی دود دود ایران.
یه روز بعداز ظهر بابا خوابیده بود که البته کم پیش میاد چون شما اجازه نمیدی وقتی میخوابه همش میپری سرش منم بردمت تو اتاق که شاید بخوابی ولی من خوابم گرفته بود تو هم اذیتم میکردی شونه رو سرمو برمیداشتی گفتم مامانی اذیت نکن خوابیدم گفتیی مامان خوشگل بشی.
از وقتی چشمتو باز میکنی تا موقع خواب همش وسیله و هر چی که جلوی چشمت باشه میپرسی این چیه؟وقتی صدا میاد میگی: صدای چیه؟ اگرم من اشتباه بگم میگی نه .درستشو میگی.
این روزا همش میگی خودم.مثلا این وسیله مال کیه؟مال خودمه .یا اینو کی خریده؟خودم خریدم.بابایی وقتی میگه یه چیزی براش بیارم.میگی خودم میارم.اگرم دستت نرسه سریع یه قابلمه یا صافی میاری میزاری زیر پات.وقتی نتونی کاری رو تنها انجام بدی میگی کمک کن مامان .
فعل هارو خوب به کار میبری.از یک تا پنج میشماری.رنگ آبی و سبز و قرمز رو هم بلدی.استوانه هوشت رو هم خوب یاد گرفتی و بزرگ و کوچیکیشون رو از هم تشخیص میدی.
منو همش چنگول میگیری و میگی نندول نندول.
تا میخوایم یه لحظه بشینیم میدویی و میگی منو بیگیرش.
یه چیزی که میارم بخوری بعضی موقع ها بازیت میگیره و فرار میکنی میگم ابوالفضل نمیخوری ببرمش میگی میخورم مامان.
میری وایمیسی بین دو تا وسیله یا وقتی من نشستم پشت من میشینی منم میکشی عقب میگی له شدم
کلا شدی رییس و همه کاره خونه.تلویزیون که دیگه اصلا نباید روشن بشه وقتی روشنش میکنم با جیغ میگی روشن کردی؟خاموش کن و خودت میری خاموشش میکنی.
همیشه باید مرتب بشینیم مثلا اگه رو یه زانو بشینیم سریع میگی ایجوری میشینی؟(اینجوری نشین)
روسری باید همیشه سرم باشه وقتی برش دارم میگی روسری یت بپوش.اگرم الکی بندارمش سرم میگی ایجوری میپوشی؟(اینجوری نپوش)میگم پس چه جوری بپوشم؟میگی ایجوری بپوش
دکمه ام بزن.(منظورت گیره روسریه)
بابا میخواد بشینه میگی بابا اینجا نشین اشاره میکنی یه جای دیگه و اینجا بشینا.
یا وقتی جایی نشستیم که خودت میخوای اونجا بشینی میگی برو کینار من بیشینما
وقتی میخوایم بریم بیرون حتما باید یه چیزی باخودت بیاری میگی اینم بدریم(ببریم) بعضی مواقع رضایت میدی و میزاریش دم در وباهاش بای بای میکنی میگی حافظ زود میام بعضی مواقع هم مجبور میشیم با خودمون ببریم.
خلاصه که دیگه جرات انجام هیچ کاری رو بدون اجازه شما نداریم.
چند تا کلمه جالب که میگی:
لیمو ،لیمو شیرین :میمول
تخم مرغ:توخ تو روخ
دستمال:مهمال
سیب زمینی :نیم نیم البته دیگه الان یاد گرفتی و میگی سیب دمینی
الان که میخواستم این پست رو تایید کنم کافشنت رو آوردی پیشم میگی مامان وایسا بیینم جیبم کیش میش دارم بدم بخوری(کشمش)
ببخشید از بس دیر به دیر مینویسم اینقدر طولانی شد بقیش بمونه برای بعد.
این پست رو میخواستم روز پنجشنبه بزارم که به خاطر اتفاقی که افتاد امروز تاییدش کردم.