شب قدر
لعنت بر آن کسان که تو را
آه...
قصاب غاصبان که تو را
آه...
بی قافیه ، صریح بگویم.................
لعنت بر آن کسان که تو را
آه...
قصاب غاصبان که تو را
آه...
بی قافیه ، صریح بگویم
اُف بر تمامشان که تو را
آه...
آه ای خوارجان همیشه ، از روی نیزه حکم نرانید
با پینه ی جبین جهالت قرآن بی غدیر نخوانید
خون آبی از سکوت و خیانت در کوچه های خالی کوفه
آه این صدا ، صدای اذان است
نهج البلاغه دل نگران است
این صوت قاریان مُقنی ، یا شیون زمین و زمان است
محراب صد شکافه ی خون شد
مشمول عُقده های قرون شد
فزت و رب الکعبه سیه پوش
مسجد شهید رقص جنون شد
هنگام رفتن تو اذان شد
خورشید پشت ماه نهان شد
بعد از تو عشق روزه گرفت
و...
ماه شهادتت رمضان شد
دریا به صور کوفته دف را
دریا بریز اشک صدف را
تا کاءنات نوحه بخوانند
کشتند آفتاب نجف را
نجف را
الهی...
با خاطری خسته...
دلی به تو بسته!
دست از غیر تو شسته...
درانتظار رحمتت نشسته ام. میدهی كريمی نمی دهی حكيمی...
مي خوانی شاكرم ميرانی صابرم...
الهی احوالم چنانست كه می دانی واعمالم چنين است كه مي بينی نه پاي گريز دارم ونه زبان ستيز...
الهی مشت خاكي را چه شايد و از او چه برآيد و با او چه باید...
دستم بگير يا الرحمن الراحمين
دوستان خوبم این دست های خالی و ساده دخیلتان ، ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید . . .